آیا خلاقیت را می توان رشد داد؟
خلاق بودن ،یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم ،که به چشم دیگران نیاید ،آسان نیست همین که چیزی را متفاوت از دیگران به تصویر در آورید ،در زمره افرادی قرار میگیرید که انگشت شمارند .
اما آیا انسانها خلاق باسایر انسانها تفاوت دارند ؟آیا توانایی آنها ارثی است یا اکتسابی ؟شواهد دلالت دارند که هم وراثت وهم محیط،در بالندگی ورشد خلاقیت موثر است .
خلاقیت را باید صنعتی پنداشت که هر انسانی به در جاتی بدان موصوف است.آن چه ضروری است این است ،که باید زمینه تجلی این قوه رادر داخل اعضای سازمان ،خاصه در مدیران فراهم کرد.خلاقیت را نمی توان تابع منطق دوتایی و یا مقوله ای دو گانه به حساب آورد ، بدین معنا که بگویم انسانهایا واجد آن هستند ویا فاقد آن ،از سوی دیگر ،اگر چه هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد،برخی کسان هستند که به علت داشتن توانایی های ذاتی ،این قوه را موفق تر از دیگران به کار می گیرند.
انسان خلاق در فعالیتهای فکری خود نرمش و انعطاف پذیری خاص دارد .او حود را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود که مطابق با نظر وی نیز هست نمی کند و پیوسته آماده و مستعد آن است که در نظر اتش تجدید نظر کند واما برعکس ،آن کسی که اندیشه خود را مطلق می انگارد ،اعتقاد آتشینی به منطق و صادق بودن نظراتش در باره جهان دارد.او نه می خواهد نه می تواند مواضع فکری خودرا با اوضاع دائم التغیر متناسب کند و محکم به آنچه "به گمان او"درست است،می چسبد . چنین شخصی بر خلاف افراد خلاق انعطاف پذیری فکری ندارد وبسیارقالبی و کلیشه ای عمل میکند .
- ۰۰/۰۲/۱۴