انجمن تاریخ شهرستانهای تهران

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی فعالیت های انجمن علمی دبیران تاریخ شهرستانهای تهران است

انجمن تاریخ شهرستانهای تهران

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی فعالیت های انجمن علمی دبیران تاریخ شهرستانهای تهران است

مشخصات بلاگ

انجمن علمی تاریخ شهرستانهای تهران در سال 1379 تشکیل شد و فعالیت های خود را در زمینه برگزاری همایش های سالانه و انتشار گاهنامه تخصصی و برگزاری اردوهای علمی تخصصی ادامه داده است.هدف اصلی این انجمن تشکیل جلسات هم اندیشی دبیران و اساتید تاریخ است تا بتوانند از تجربیات یکدیگر استفاده کنند

نخستین قوانین مدنی اسلامی

بخش دوم

فاطمه قهقایی[1]*

 

لزوم استقرار قانون در یثرب

اوس و خزرج مهاجرانی از جنوب عربستان بودند که مبانی حیات اجتماعی خود را برسنت  بیابانگردان حفظ کردند. اینان پس از استقرار در یثرب ، نه تنها برخلاف سایر شهر نشینان حجاز  درون شهر ، بدوی با قی ماندند بلکه هیچگاه نتواستند  از معیشت قبیله ای فاصله گیرند و یا خصایص غالب شهروندی ، پیدا کنند.

همبستگی سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و دینی مکیان با عنایت به وجود دار الندوه ، فقدان نبرد های درونی، هماهنگی و اشتراک در منابع در آمد و حیات مادی، همگونی کلی در عقاید و در پرستش بتها و فقدان تمام نمادها و نشانه های وحدت اجتماعی در جامعه یثرب ، آشکارا از تعارض های درونی جامعه یثرب حکایت می کرد.

چنین جامعه ای از درون آماده تحول از شرایط تعارض و ناهمگونی و تضاد های موجود به همبستگی و اتحاد بود، اتحادی که همه عناصر اجتماعی به سوی آن گرایش داشتند در آستانه هجرت پیامبر(ص)، جامعه یثرب تشنه وحدت ، همبستگی و اقتدار در  پرتو رهبری بلامنازع و قانونی واحد بود.

 نخستین قانون اساسی بشریت تحت عنوان منشور مدینه، در مدینه رقم می‌خورد. اگر منشور مدینه را تحلیل محتوا بکنیم، دقیقا مانند یک قانون اساسی مدرن، برخوردار از مواد مختلفی است. بندبه‌‌بند آن، حقوق و وظایف قبایل دهگانه موجود در مدینه و همچنین یهودیان ساکن در آنجا را تعریف و بیان می‌کند. وقتی پیامبر(ص) وارد مدینه می‌شود و سرزمینی را به‌عنوان یکی از ارکان دولت‌سازی درنظر می‌گیرد، از همانجا قانون اساسی آن را تدوین می‌کند. یکی دیگر از مهم‌ترین مواد این قانون اساسی، ادغام قبایل در امت واحده بود. پیامبر(ص) به‌خوبی می‌دانستند که تا عصبیت قبیله‌ای مهار نشود، ملت‌سازی غیرممکن است سیاسی جدیدی صورت گرفت.
 

اتحاد سیاسی در قالب نخستین قانون اساسی

حضور زمینه های مطلوب اتحاد و همزیستی درجامعه مدینه به سال اول هجرت که سرانجام به انعقاد یک پیمان سیاسی و نظامی و اجتماعی انجامید و قانون اساسی خاص خود را متولد کرد تنها به مشرکین و یهودیان منحصر نبود، مبانی اعتقادی، خطرات جدی ... مهمترین عواملی بودند که از همان آغاز هجرت ، پیامبر (ص) و مسلمانان را به سوی ایجاد یک اتحادیه سیاسی در قالب جامعه مدینه و تحت حکومت حضرت رسول سوق می داد .

گفتگو های جدی و تبادل آرا میان نمایندگان مسلمانان ، مشرکین مدینه و یهود ، که در شرایط آزاد وفضای سیاسی و اجتماعی متعادل انجام گرفت منجر به توافق هایی گردید که صورت مدون آن موجود می باشد.( محمد حمیدالله اولین قانون اساسی مکتوب در جهان ، ...ص65-96 )

این نظامنامه یا قانون اساسی  نشاندهنده موضعگیری روشن بینانه ، واقع گرایانه و عادلانه پیامبر (ص) در نوشتن قانون و رعایت حقوق اعضای جامعه و نیز ژرف بینی آن حضرت درتوجه به محور های  اصلی می باشد.

توافق ها و قواعد  رفتار سیاسی اعضاء جامعه که امت واحده نامیده شده اند ، اصول و مقررات وظایف
سه­جانبه ، پرداخت دیه مقتولین و . . .  از جمله اصول و محورهای این قانون اساسی مکتوب و مدون است.

 

سیاست تغییر در مبانی پیوندها (پیمان برادری)

اسلام منادی توحید است و توحید در اسلام نه تنها به مفهوم اعتقاد به خالق واحد و توانای خالق هستی بلکه به مفهوم توحید در پیکره اجتماع عظیم انسان ها با همه تفاوت های شان بود و معنای کامل توحید فقط با اعلام برادری میان جامعه اسلامی و اجتماع بشری با یک رویکرد خداگرایانه مصداق عینی پیدا می کرد. در واقع تحقق اندیشه توحیدی در صورت اجتماع بشری احساس و درک این اندیشه بود که انسان از منشأ واحدی است و از روح واحدی جنبش و حرکت یافته و از پیکره واحدی خلق شده است. این وحدانیت زمانی صورت تکاملی خود را پیدا می کرد که انسان ها این احساس را اجتماعی کنند و در سایه اعتقاد توحیدی در جمع برادران ایمانی و موحد درآیند و به مصداق «إنّما المؤمنون إخوة ...»در حلقه اجتماع انسان های مؤمن همه را برادر خویش بدانند و برای نجات برادران ایمانی و خدایی خویش از هیچ تلاشی فروگذاری نکنند. این گونه برادری، منادی و مروّج نوعی بینش است که در آن همه کینه ها، نفرت ها، جهل ها، حق کشی ها و نابرابری ها کنار گذاشته می شود و همه مردم در جامعه اسلامی برای تحقق اجتماعی برادرانه تلاش می کنند که در آن برابری و عدالت تمام بت های موهوم طبقاتی و امتیازات ستمگرانه را از روی کره خاکی و صفحه زندگی اجتماعی نیست و نابود می کند و با حذف دوگانه گرایی ها و تفرقه ها و تضادها، وحدت و یکتایی را نوید می دهد. این بینش بر خصومت ها و ستیزه گری ها و سرکشی ها و جدال های بی پایان و پر ملال اجتماع انسان ها خط بطلان می کشد. تجلی زیبایی این بینش اجتماعی را بایستی در سیره حضرت رسول(ص) و عصر طلایی اسلام جست وجو کرد. پیامبر در اندک زمانی با چنین نگاه و چنین بینش فلسفی در صحنه عمل اجتماعی تصویری به یادماندنی از برادری اسلامی ترسیم کرد. یکتایی اعتقادی و اجتماعی که حضرت رسول با جنبش الهی خویش ترویج کرد، توانست در میان اجتماعی از اعراب بادیه نشین و قبایل متعددی که تماماً در خودسری و ستیزه گری و برادرکشی و ستمگری و نابرابری و نابرادری بودند، روحیه الفت و مواخات ایجاد کند و روح انحصارگرایی قبیله ای، تفرقه، تنافر، قتل، غارت و تبعیض را در صحنه اجتماعی و جغرافیایی انسانی و سیاسی عربستان بزداید و شرک را به توحید مبدل سازد و شرک نه تنها در مراتب اعتقادی بلکه در مراتب اجتماعی جای خود را به وحدانیت و یکسانی بدهد. از این رو ندای برادری پیامبر اسلام درصدد بود که شرک اجتماعی را به توحید اجتماعی مبدّل کند و آن را با عقیده به توحید اعتقادی و ایمانی همراه ساخته و در سایه توحید اعتقادی اجتماعی قسط و عدالت اجتماعی را که هدف رسالت الهی پیامبران است محقق سازد.

پیامبر(ص) از همان آغاز بعثت  کوشید تا وحدت اعتقادی را اساس همه پیوند های اجتماعی مسلمین قرار دهد . توفیق پیامبر در این زمینه شگفت آور می باشد .پیامبر (ص) در همان حال  که بر ریشه های عمیق تعصبات قبیله ای در اعماق شخصیت مسلمین آگاه بود، در صدد بود تا با بهره گیری از قالب های همبستگی سنتی و ریختن محتوای جدید در آن قالب ها ، هم در راستای زودن سنت های جاهلی قدم بردارد و هم از شکل و صورت برخی از آن سنت ها در راستای تعمیق همبستگی ، میان مسلمانانی که علی رغم مسلمان شدن همچنان به تعصبات قومی  وابسته بودند ویا در اسارت آنها به سر می بردند سود جوید . عقد اخوت یکی از بارزترین سیاست های حضرت رسول در این زمینه بود.ممکن بود علی رغم پیوستگی ها و همبستگی دینی ، گاه بروز تعارضات و برخوردهای درونی ،تعصبات قومی و دسته بندی شمالی ، جنوبی اوسی یا خزرجی را در انصار و عرب شمالی را در مهاجرین زنده می ساخت. یکی از راه های تقلیل چنین ارتجاعی و نیز یکی از تدابیر مهم برای نفوذ دادن تعصب هم پیمانی  به جای تعصب قومی به درون شخصیت افراد ، عقد اخوت بود.

این عملکرد در موارد ذیل احساس همبستگی و مسئولیت می کردند :

1- مساعدت و یاری  همدیگر در دشواریهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی

2- مراقبت متعصبانه از یکدیگر در میدان های جنگ

3- تعصب شدید نسبت به خانواده های یکدیگر پس از شهادت یا مرگ طبیعی یکی از طرفین

4- یاری متقابل به هنگام بیماری یا تنگدستی

 

نکته اصلی در این ماجرا ، عقد اخوت پیامبر (ص )  با علی (ع )  بود . آنچه در نگرش اجتماعی به عقد اخوت میان پیامبر و علی (ع) اهمیت دارد ، این است که عقد اخوت میان اوس یا خزرج بسته می شد . معضل تحریک عواطف دو گروه انصار پیش می آمد و پیامبر با انتخاب علی ، هم بر انحصار همتایی او با خود تاکید کرد و هم از بروز بحران  و تحریک تعصبات جاهلی ممانعت به عمل آورپیغمبر اکرم میان هر یک از مهاجرین و انصار عقد اخوت بست‏ و طبق قاعده باید میان علی علیه‌السلام که از مهاجرین است و یکی از انصار عقد اخوت برقرار بکند ولی با هیچیک از انصار عقد اخوت برقرار نکرد . نوشته‏اند که علی علیه‌السلام نزدپیغمبرآمد و فرمود : یا رسول الله ! پس‏ برادر من کو ؟ شما هر کسی را با یکی برادر کردید. برادر من کو ؟ نا اخوک . این یکی از بزرگترین افتخارات‏ امیرالمؤمنین است که نشان می‏دهد امیرالمؤمنین در میان صحابه پیغمبر یک‏ وضع استثنائی دارد ، او را نمی‏شود با دیگران همسر کرد ، هم تراز و قرارداد ، و الا خود پیغمبر علی القاعده باید مستثنی باشد و تازه اگر هم‏ مستثنی نباشد ، پیغمبر هم از مهاجرین است و باید با یکی از انصار عقد اخوت ببندد ، و علی علیه‌السلام هم با یکی از انصار . ولی نه ، میان خودش و علی علیه‌السلام عقد اخوت بست . این بود که این سمت برادری و این شرف‏ برادری برای همیشه برای علی علیه‌السلام باقی ماند و خود حضرت از خودش به‏ این سمت یاد می‏کند و دیگران هم می‏گویند : اخو رسول الله برادر پیغمبر . علی پسر عموی پیغمبر بود از نظر نسب ، ولی می‏گویند برادر پیغمبر . به‏ اعتبار همین است .ضمنا باید دانست که این پیمان را رسول خدا(ص) دو بار یکى در مکه و میان مسلمانان مکه و قریش و دیگرى در مدینه و میان مهاجرین از یک طرف و انصار از یک سو بست، و در هر دو مرتبه على بن ابیطالب را برادر خود گردانید. و این را هم بدانید که داستان پیمان برادرى و اخوت على(ع)را با رسول خدا(ص)در مکه و مدینه بیش از بیست نفر از سیره نویسان و محدثین اهل سنت در کتابهاى خود نقل کرده‏اند.از جمله: کتاب الصحیح من السیره، ج 3، ص

 

منابع

1-تاریخ تحلیلی اسلام ، غلامحسین زرگری نژاد ، قم ، آیت عشق ،1383

2-تاریخ صدر اسلام ، غلامحسین زرگری نژاد، تهران، سمت، 1378

3-سیره ابن هشام ، ج1، سید هاشم رسولی، تهران، کتابچی، 1375

4-سیره سیاسی پیامبر (ص) (گفتگو ابراهیم برزگر) تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران

5-دیپلماسی و رفتار سیاسی اسلام، سید محمد موسوی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام وایران ، 1382

6-دین و دولت در اسلام، غلامرضا ظریفیان شفعیی، تهران، میراث ملل، 1376

7- فقه سیاسی، یوسف قرضاوی، عبدالعزیز سلیمی، تهران، احسان، 1379

8- فصلنامه علمی و فرهنگی و اجتماعی قلم، شماره 24 و 25، بهار 1385

9- مقالات عدالت و حکومت داری ، سیاوش صیحی

10- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه ج1

 

[1]* دبیر تاریخ زاهدان

  • نازنین موفق

پادشاه کشور فضل

بخش پایانی

دکتر فاطمه تقوایی *[1]

 

(تأملی برتلاش خواجه نصیرالدین طوسی وشاگردانش در توسعه فرهنگ ایرانی)

 

خواجه نصیرالدین طوسی وشاگردانش

     آنچه که مسلم است اینست که خواجه نصیرالدین در این مرکز به تدریس و تعلیم افراد همت گماشت. در مجتمع علمی رصدخانه، علمای شیعی، سنّی و مسیحی به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند. ازجمله کسانی که درسالهای پایانی عمرخود به مراغه رفت وآنجا دیده ازجهان فروبست،ابن­العبری نویسنده کتاب تاریخ مختصرالدول است که محضردرس خواجه نصیر رادرک نمود.(ابن العبری،10:1377) کمال­الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی نیز که ادیب، فقیه وفیلسوف وازمتکلمین معروف تشیع بود فلسفه را درنزد خواجه نصیرالدین طوسی فرا گرفت واحتمالا خواجه نیزازدانسته های اوبهره مند گشته است. (شیرین بیانی،1381 :643/2)

     هرکدام ازشاگردان خواجه نصیر، خودبزرگانی بودند که بعدها نیز با استفاده ازعواید اوقافی که بزرگان دیگربه آنها اختصاص میدادند به تربیت شاگردانی پرداختند واینگونه زنجیره احیای فرهنگ ایرانی باکمک منابع مالی ناشی از اوقاف حفظ گردید. ازجمله علامه قطب الدین شیرازی که بعدها ازموقوفات خواجه رشیدالدین فضل الله هم عوایدی نصیبش گردید(خواجه رشیدالدین فضل الله، مکاتبات رشیدی، 1945م  :56 )و "در جمله علوم بحرى بود بى‏کرانه"، (کاشانی،1384:118)شاگردی بنام کمال الدین فارسی داشت که درمراغه نزد وی تلمذ کرد. اگرچه قطب­الدین مطلب مبسوطی درباره شناخت نور ننوشته است اما کمال­الدین ازاندیشه های راهنمای استاد استفاده کرده وآن رادرکتاب مفصلی که درشرح وتفسیر اثر ابن هیثم  درباره شناخت نور (کتاب المناظر) نوشته وبسط داد. (ریپکا،1385 :638/5) بنا بر روایت افلاکی، قطب الدین شیرازی بعدها نیز مدتی تدریس مدرسه ای که معین الدین پروانه در قیصریه ساخته واملاکی را برای «راتبه وادرار» مدرسین وطلبه های آن تعیین نموده بود به عهده داشت. (افلاکی،1362 :812-811/2)

     شیخ جمال‌الدین حسن بن یوسف بن مطهر حلی از تحصیل کردگان این مرکز و تربیت یافته خواجه نصیرالدین طوسی بود. (الشیبی، 1380:107) علّامه حلّى (648- 726ه.ق) از علماى بزرگ شیعه و از مروّجین این مذهب، صاحب کتب عدیده در فقه و اصول و کلام بود،که احتمالا بسیاری  ازآنها درمدارس تدریس میگردید.

اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری (متوفی 663ه/1264م) نیز معاصر و همکار خواجه نصیرالدین طوسی در رصد خانه مراغه بود وی علوم ریاضی را علم نظری خواند و آن را به چهار شاخه اصلی هندسه، حساب، موسیقی و هیئت تقسیم کرده است. فعالیت های وی در زمینه ی ریاضی، هندسه، فلسفه، منطق و نجوم بوده است. (صفا‏،1378 :347/3)

     یکی ازشاگردان بنام خواجه نصیر، نجم­الدین­على­ابن­عمر­بن­على القزوینى معروف به «کاتبی و دبیران»(متوفی 675 ه.ق) ازعلمای ریاضی ورصد وازحکما وفقهای شافعیه و ازمدرسین معروف عصر خود بشمارمیرفت. وی ازجمله کسانی بود که خواجه وی را به مراغه وهمکاری در رصدخانه طلبید زیرا " نجم الدین در میدان علم و کمال از فضلاء زمان گوى مسابقت مى‏ربود" وی رسالاتى در منطق دارد که بین علماى بعد بسیارمعروف گشت ومورد استفاده مدرّسان و معلّمان بود. از آن جمله است «عین القواعد» در منطق و کتاب معتبر دیگر او در منطق کتاب «شمسیه» است که آنرا براى شمس الدین محمد صاحبدیوان نوشته و باسم او شمسیه نامیده است. غیر از تألیفات مذکور آثارى دیگر نیز در حکمت داشته، ازجمله کتاب«حکمه العین»که شرح هایی برآن نوشته شد وازجمله کتب درسی متداول میان طالبان حکمت گردید .( خواندمیر، 107/3 ونیزعبدالطیف قزوینی، 1386  :169)  همام الدین تبریزی نیز ظاهرا زمانی از شاگردان خواجه نصیر بوده است

     ازدیگر شاگردان وی باید از« ابو محمدرضا بن فخرالدین محمدبن رضی الدین محمدحسینی افطسی آبی» نام برد که ازسادات شهرآوه وفقیه ونقیب ودوران خودبود.وی که درابتدا شاگرد خواجه نصیرالدین بود بعدها به فراهان رفت ودرآن حدودبه شغل قضا وت اشتغال داشت .( مدرس رضوی، 1354 :8-247)

      ذکرنام تمام دانشمندان وشاگردانی که یا باخواجه در رصد همکاری داشته اند ویا برای دیدن خواجه نصیربه مراغه آمده اند دراینجا به تطویل میکشد. ابن فوطی فهرستی طولانی ازنام آنها ومختصری ازشرح حالشان را درکتاب مجمع الآداب ومعجم الالقاب ذکرنموده است که نشان ازوسعت حوزه علمی آنجا دارد. بنا به گفته خواجه رشید: "در زمان اباقا نزدیک به صد دانشمند در این رصد خانه تربیت شده بودند،" (خواجه رشید الدین فضل الله، جامع التواریخ ،1362: 1098/2) که قطعا هیچگونه دغدغه ای درباب تامین هزینه های تحصیل وزندگی نداشتند.آنان درحجره هایی که برایشان درجنب رصدخانه تعیین شده بودودرکمال آرامش به مطالعه وتصنیف کتب میپرداختند.

       برای تاکیدبیشتربرنقش خواجه درحفظ وتوسعه فرهنگ ایرانی باید متذکر شد که گذشته ازکتب عربی که وی تالیف نمود تعداد زیادی ازتالیفاتش نیز به زبان فارسی بود که باموضوع این پژوهش ارتباط می یابند ولازم است به­طورمختصربه­آنها پرداخته شود. مشهورترین تألیفات فارسى خواجه یکى اخلاق ناصرى از کتابهاى مشهور درموضوع اخلاق است که تحریر آن "در وقتى اتفاق افتاد که بسبب تقلب روزگار جلاى وطن برسبیل اضطرار اختیار کرده بود و دست تقدیر او را بمقام قهستان پاى بند گردانیده‏"(طوسی،1413ه ق: 4-3) این کتاب بنا به درخواست ناصر الدین عبدالرحیم بن ابى منصورمحتشم قهستانى در سال 633 هجرى در روستاى قاین نگاشته شده است. تکمیل و ترجمه اخلاق محتشمى نیز کتابى است در اخلاق که یکى از علماى اسماعیلیه به نام ناصر الدین محتشم با تکیه برآیات قرآن احادیث شریف نبوى و روایات ارزشمند، نگاشته است وجمعى از دانشمندان وبزرگان اسماعیلیه آن را به­خواجه نصیر­الدین طوسى به منظورتکمیل­وترجمه آن ارائه مى‏دهند که خواجه بنا به درخواست آنان اقدام به تکمیل و ترجمه آن مى‏کند. بعنوان نمونه ای ازاین آیات وترجمه خواجه نگاه کنیدبه: (طوسی،1377: 26) دیگر «اساس­الاقتباس»در منطق که با نوشتن آن به زبان فارسى درسال 642 هجرى، پایه نگارش این علم را بدین زبان هم استحکام بخشیده است. (طوسی،1373: 5) و«اوصاف الاشراف» درتصوّف رساله‏اى مختصر به زبان فارسى درباره اخلاق عرفا و زهّاد که به گفته خواجه نصیر بنا به درخواست ومیل شمس­الدین محمدجوینى نگاشته شده است(طوسی،1373: 4) این کتاب حاوى شش باب است. کتاب الظفر درجبر ومقابله،(طوسی،1361: 476)

    رساله آغازوانجام(طوسی،1374: 3-4) یاتذکره که درعلم روانشناسی وبه زبان فارسی نگاشته شده است. (طوسی،1374: 4-3)  تصورات یا روضه­التسلیم که درعلم حکمت است.(طوسی، 1363:  3)  رساله اثبات واجب رساله مختصرى است به زبان فارسى که درآن چهار دلیل به طریقه متکلمان و سه دلیل به طریقه فلاسفه وحکما براى اثبات واجب تعالى (واجب الوجود) آورده شده است. (طوسی،1361: 508) کتاب تنسوخ نامه ایلخانی یا الجوهر دراوصاف و ویژگیهاى احجار کریمه وسنگهاى گرانبها و گوهرآلات. خواجه دلیل تالیف کتاب را اینگونه ذکر میکند:" چون پادشاه جهان به این ضعیف التماس‏ کرد، که تألیفى مى‏باید پرداخت‏  در معرفت انواع جواهر معدنى و غیر آن «از چیزهاء طرایف که بحضرت ما مى‏آورند،»  و کیفیّت تولّد، و سبب حدوث آن‏  از بهترین و بدترین و شبه هریک، و خاصیّت و قیمت آن، و محافظتشان، بشرحى‏  تمام بنویس، و بما عرضه دار. و چون استعداد آن پادشاه‏  در تحصیل شرف نفس و تشوّق ‏او بحکمت تفرّس مى‏نمودم، و صدقرغبت او باین علم شریف مى‏دانستم، این کتاب جمع کرده شد ، از گفتار حکماء متقدّم‏ و آنچه این بنده‏ را بتجربت معلوم شده بحکم ممارست. و آنچه از معتمدان و اصحاب تجارب بطریق تسامع معلوم شده است، بدان الحاق کرد. و این کتاب را تنسوخ‏نامه‏ ایلخانى نام نهاد چه هرچه بخدمت پادشاهان تنسوق‏  آورند، آنجا  یاد کرده شود. ان شاء اللّه تعالى بنظر بزرگوار  ملحوظ گردد، و بسمع رضا اصغا فرماید "(طوسی ، 1363: 4)

     ترجمه کتاب «الأدب الصغیر» اثر ابن مقفع از زبان عربی به فارسی، که این کارنیز بنابر درخواست ناصرالدین محتشم بوده است. ترجمه و شرح مسائل غامض کتاب «زبدة الحقائق» اثر «عین القضاة همدانى» که این کار نیز بنابردرخواست ناصرالدین محتشم انجام مى‏شود.  این کتاب بعد ازکتاب «شفاء» بزرگ‏ترین ومهم‏ترین‏کتاب درزمینه منطق محسوب مى‏شود و حاوى نه مقاله است.. «معیارالاشعار» در عروض و قافیه. کتابى است به زبان فارسى که پیش از این به «رسالة العروض» موسوم بوده است. خواجه این کتاب را درسال 649 به رشته تحریر در مى‏آورد. قدیمى‏ترین نسخه آن ضمن مجموعه آثار خواجه نصیرالدین طوسى درکتابخانه دکترمحمود نجم آبادى، موجود است. خواجه نصیرالدین کتب دیگرى هم درمنطق دارد مانند کتاب تجرید وکتاب مقولات عشر به فارسى. کتب معتبر ومتعدد دیگرى در نجوم و ریاضیات دارد که قسمت بزرگى از آنها بفارسى است ازجمله این کتابهاست، بیست باب­فى­معرفةالاسطرلاب­به­فارسى(تلخیص­خواجه­ازصدباب­خوددرباره اسطرلاب)،ترجمه وتفسیرثمره (یا صد کلمه) بطلمیوس القلوذى به فارسى درباره احکام نجوم، رساله معینیه در نجوم بفارسى و مشتمل برچهار مقاله است. خواجه این کتاب را به تاریخ 632 هجرى در قهستان به نام «ابوالشمس معین­الدین بن­ناصر­الدین محتشم» به رشته تحریر درآورده است. حل مشکلات معینیه درنجوم بفارسى یا «حل مشکلات الرسالة­المعینیه» که خواجه آن را به خواست معین­الدین درقهستان مى‏نگارد. رساله‏ ردّ بر مصادره اقلیدس دراصول هندسه، جامع­الحساب،  زبدة­الهیئة به فارسى که کتاب مختصرى است درعلم هیئت وبه زبان فارسى نگاشته شده و مشتمل برسى فصل است. کتاب تحصیل درعلم نجوم، کتاب البارع در معرفت تقویم وحرکات افلاک یا مختصر فى معرفة­التقویم که خواجه آن را که معروف به «سى فصل» است. در سال 658 ه بعد از شروع به ساختن رصد خانه مراغه و به زبان فارسى نگاشته است. مدخل­الى­علم­النجوم که مجموعه‏اى است منظوم به زبان فارسى در علم نجوم. اختیارات مسیرالقمر نیزمنظومه‏اى است به زبان فارسى که بروزن بحررمل، مثمن، محذوف یا مقصور ودرباره اختیارات حرکت قمر واحوال آن سروده شده است. رساله دربیان صبح صادق به فارسى، ترجمه صورالکواکب ابوالحسین­عبدالرحمن­صوفى ریاضى‏دان بزرگ قرن چهارم به فارسى، تذکره نصیریه به فارسى در هیئت. فصول نصیریه کتاب کوچکى است در باب اصول عقاید که به زبان فارسى نگاشته شده است ورکن­الدین محمدبن­على فارسى­گرگان آن را به عربى ترجمه کرده است. رساله دیگر دراثبات واجب، خواجه این­رساله رابه صورت مناظره­ترتیب داده است. شرح «مرموزالحکمه»، مرموزالحکمه کتابى است به زبان عربى منسوب به ابو على سینا که شرحى فارسى تحت عنوان مزبور منسوب به خواجه نصیرالدین طوسى دارد. رساله در موجودات و اقسام آن که رساله‏اى مختصر به زبان فارسى است. رساله‏اى در نفى و اثبات نیز رساله کوچکى به زبان فارسى است. روضة­القلوب، رساله مختصرى در مورد«حقیقت»که به زبان فارسى­نگاشته شده است. تحفه، رساله‏اى به­زبان فارسى درمورد«معرفت نفس». رساله خلق اعمال، به زبان فارسى. رساله‏اى دراشارات به مکان وزمان آخرت، رساله کوچک دیگری است به زبان فارسى.

 ترجمه کتاب «صور الکواکب» اثر ابوالحسین عبدالرحمن بن عمرصوفى، متوفى به سال 376 هجرى. ذیل تاریخ جهانگشاى جوینى وسرودن ابیاتی که اکثرا فارسی هستند[2] وهمینطور نگارش با حروف ابجد رانیز به اونسبت داده اند. محصول علمی وتحقیقی مرکزعلمی نصیریه نیز تألیف وتهیه «زیج ایلخانی» است. ابن فوطی سابق الذکر که خطی بسیارخوش داشت این کتاب را به خط خودنوشت. این کتاب به زبان فارسى است و مشتمل بر چهار مقاله است. مقاله اوّل در شناخت تواریخ، مقاله دوم درشناخت حرکت سیارات و مواضع آنها در خطوط طول و عرض و مسائلى از این قبیل، مقاله سوم در شناخت اوقات و مقاله چهارم در باقى اعمال نجوم و جدولهاى حرکات سیارات است.  علاوه بر کتب و رساله‏هاى علمى فوق‏الذکر، بین خواجه و برخى علما و غیر علما نامه نگارى­‏هایى شده که در کتب تاریخى موجود است برخی از این نامه ها که به زبان فارسی نگاشته شده اند از این قرار می­باشند. نامه‏اى به زبان فارسى به صدرالدین قونوى. نامه‏اى به زبان فارسى به اثیرالدین ابهرى.

نامه‏اى به زبان فارسى به شمس ­الدین کیشى.[3]

      نکته دیگرى که ذکرآن درینجا سودمند بنظر مى‏آید آنست که درین عهد موضوع تهیه کتاب از نظر درسى بسیار مورد توجّه بود و همین امرموجب آن مى‏شد که تلخیص کتابها و نوشتن شرح وحاشیه بر آنها و تألیف کتب مختصر ومتوسط ومفصل درعلوم مختلف اعم ازشرعى وعقلى وادبى بین غالب حکما و علما متداول باشد و حتّى بعید نیست که سبب دست زدن خواجه نصیرالدین طوسى بزرگترین دانشمند این عهد، به تحریرات مختلف ریاضى، خود همین امر بوده باشد.

     آنچه که اهمیت دارداینست که آثاروی درکنار زبان عربی غالباً به زبان فارسی غیر رسمی نوشته شده اند و از مقالات غیراسلامی، فلسفه یونانی وسنن پیش ازاسلام وباموضوعات اخلاقی پذیرفته شده درآئینه شهریاران ومتون کلاسیک درباری ایران مملو است .  اومیتوانست خود را با زبان رایج سازگارکند وواژگان مغولی وترکی را با فارسی ساده ترکیب کند ودرعین حال با فارسی عالی وعربی کلاسیک ازاندیشه های خود درفلسفه وکلام حمایت کند.

     رصدخانه مراغه طورى بنیانگذارى شده بود که بعد از فوت خواجه در سال 672 باز هم از کار نیفتاد و بعد ازو پسرش صدر الدین على و بعد پسر دیگرش اصیل­الدین حسن و پس ازو پسر دیگر خواجه یعنى فخرالدین احمد در عهد غازان خان ریاست این رصدخانه را بر عهده داشتند. بنابرین رصد مراغه در قسمت اعظم از دوره ایلخانان مغول در دست نصیرالدین و فرزندانش بود (ابن الفوطی، 1351  :443) مهمترین نشانه بارزی که ازتداوم واستمرار فعالیت فرهنگی درسالهای بعدی مراغه سراغ داریم کتاب منافع­الحیوان نوشته عبدالهادی­بن­محمدبن­محمودبن­إبراهیم­المراغی است درعلم حیوان‏شناسى به‏طور قدیم. یعنى‏ در وصف احوال و اخلاق و عادات حیوانات و شرح خواصّ ومنافع طبّى اجزا واعضاء آن‏ها که به نام غازان خان (سنه 694- 703) تألیف شده است، و نه فقط به نام او تألیف شده بلکه در عهد همان پادشاه ، درشهر مراغه استنساخ شده است این کتاب نسخه­ای مصورمیباشدونگاره های آن ازشاهکارهای هنرنقاشی وتذهیب وخطاطی است.(المراغی،1388: 21) لازم به ذکراست که اصل کتاب منافع الحیوان اثرپزشکی به نام ابن بختیشوع است که درزمان خلیفه المتقی دربغدادوبه زبان عربی نوشته شده بود وعبدالهادی درمراغه بین سالهای 696-699ه.ق آن را به زبان فارسی ترجمه کرد. این­کتاب مصورکه نسخه آن­درکتابخانه پیرمونت نیویورک نگهداری میشود دارای 94 نقاشی زیبا است که نشان ورنگ وبوی کاملا ایرانی دارد.(گری، 1369:25) با گفتاری چند ازمورخان  در باب مرگ خواجه نصیر الدین طوسی این بحث رابه پایان میبریم آقسرایی مینویسد:"اگرچه مستقر مکرمت و مقر عزت او مرکز مراغه بود اما از فوائد و تربیت او علما و فضلا  اطراف جهان بهرمند بودند. فایده مکاتبات و مراسلات و مصنفات او از روم و دیگر اطراف جهان منقطع شد." (آقسرایی، 1362 :120) مولف حبیب السیر نیز چنین تاثر خود را ازمرگ خواجه بیان میدارد:

نصیر ملت و دین پادشاه کشور فضل‏

یگانه‏اى که چو او مادر زمانه نزاد

به سال ششصد و هفتاد و دو بذو الحجه‏

به روز هیژدهم درگذشت در بغداد

(خواندمیر، 1380 :3/106)

نتیجه گیری

     تأسیس مرکز آموزشی نصیریه برای تدریس علوم ریاضی، علم طب و نجوم ودعوت از دانشمندان ادیان و مذاهب مختلف از دیگر مناطق برای تدریس در این مراکز، ثمره بینش‌ مدارای مذهبی ایلخانان و دانشمندان ایرانی است. خواجه نصیر که از منظر اقتصادی با حفظ ونجات اوقاف، سروسامانی به آن بخشید اجازه یافت عواید آن راصرف امورخیر وامورفرهنگی ودرراس همه ساختن رصدخانه کند.این رصد خانه تنها مخصوص رصد ستارگان و سیارات نبود، بلکه سازمان علمی مفصلی بود که در آن تقریباً تمام شاخه های علوم تدریس می شد و مشهورترین دانشمندان سده میانی در آن جمع شده بودند.اختر شناسی، فلسفه و حکمت، هندسه و طب علومی بودند که از اهمیت بسزائی برخوردار بودند و در مدارس این مرکز عظیم علمی تحت اشراف متخصصان آن رشته تدریس میشدند. خواجه نه فقط به اموررصدخانه مراغه ودانشمندان آنجا توجه داشت بلکه باعث ایجاد مدارس وگسترش وتوسعه آموزش علوم و گرایش بیشتر به علم‌آموزی شده و در رشد وپیشرفت وتربیت دانشمندانی پرآوازه نقش به‌سزایی داشته است. مدرسین حوزه نصیریه اغلب دانشمندانی بودندکه به زبان فارسی تدریس میکردند، شرح فارسی برکتابها مینوشتند و اشعارفارسی بسیاری ازآنان ازجمله خواجه نصیر الدین طوسی حکایت از رونق فرهنگی این مکانها است. اداره سیستم آموزشی نیز بدون استفاده از وقف قابل تصور نبوده است، چرا که عواید وقفی نه تنها صرف تهیه لوازم آموزشی می شده است بلکه همچنین اغلب برای مواد آموزشی ومعلمان و نیزبرای هزینه های دانش آموزان ودانشجویان به مصرف می رسیده است. درشرایطی که نابودی زیربناهای اقتصادی ایران به هیچوجه اجازه رشد آگاهانه وطبیعی مبانی اجتماعی وعلمی را به ایرانیان نمی داد، اگر حمایتها واقدامات خواجه نصیر وشاگردانش نبود هیچکدام ازتحقیقات وتالیفات علمی وحلقه زنجیره پس ازآن صورت نمیگرفت وفرهنگ ایرانی امکانی برای حفظ وتوسعه نمی یافت. ازآنجا که فرهنگ ایرانی پس ازحمله مغول دچارخلل گردیده بود، خواجه نصیر در صدد سروسامان دادن به این مرده ریگ درهم فروریخته برآمد وآنچه که ایران راسرپا نگاه داشت جوهرزندگی بودکه توسط وی دراین صحرای قفرچکانیده شد.

 

 

کتابنامه

 

ابن العبری، غریغوریوس بن هارون،  مختصرتاریخ الدول، ترجمه عبدالمحمدآیتی(تهران: علمی فرهنگی،1377)

ابن الفوطی، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن تاج الدین بن احمد البغدادی. تلخیصمجمع الاداب فی معجم الالقاب،

تصحیح الدکتور مصطفی جواد،(دمشق:دارالکتب الظاهریه،1967م).

ابن فوطى، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن تاج الدین احمدالبغدادی.الحوادث الجامعه والتجارب النافعه فی المائه السابعه، (بغداد :مکتبه العربیه،1351).

ابن طباطبا(ابن طقطقی) محمدبن علی. ترجمه محمدوحیدگلپایگانی،تاریخ فخری،چ پنجم(تهران: علمی فرهنگی،1389).

افلاکی، شمس الدین احمد.مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی(تهران:دنیای کتاب،1362)،ج1.

اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ مغول، چ هشتم(تهران: امیرکبیر،1384.

الشیبی، کامل مصطفی. تشیع وتصوف تاآغاز سده دوازدهم هجری،ترجمه علیرضا ذکاوت

قراگوزلو(تهران:امیرکبیر،1380).

القاشانی، ابالقاسم عبدالله بن محمد. تاریخ الجایتو،تصحیح مهین همبلی(تهران: علمی فرهنگی،1384.

الکتبی، محمدبن شاکر.فوات الوفیات،(مطبعه سعادت علی بیگ:سنه تسع وتسعین ومائتین والف هجری) ج2.

 

[1]*- دکتری تاریخ ایران اسلامی

[2] - اشعار خواجه نصیرشامل اشعاری است که به طور پراکنده در آثار او، تذکره ها و منابع دیگر موجود بوده و گردآوری شده است، که اهل تحقیق برای مراجعه به آن می توانند به منابع ذیل مراجعه نمایند : دیوان اشعار به نقل از مجمع الفصحاء به سعی آمیرزا اسدالله شهشهانی، به خط محمد صانعی بن فتح الله خوانساری تهران۱۳۱۲ ق چاپ سنگی. اشعار فارسی خواجه، سعید نفیسی، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال۳ ، شماره۴                                                                  

[3] . برای دسترسی به آثار خواجه نصیرالدین طوسی رجوع کنیدبه : نرم افزار "مجموعه آثار خواجه نصیرالدین طوسی(قم:

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی،1390). که شامل تمامی کتب ورسائل فارسی وعربی خواجه است.

  • نازنین موفق

بررسی بهبود فرآیند یاددهی یادگیری و

تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی

مهری رستم نژاد[1]*

 

چکیده مطالب

هیچ لحظه ای از زندگی انسان خالی از آموزش نیست، به ویژه در دنیای امروز که همه جای زندگی پر از چیزهای یاد دادنی و یاد گرفتنی است.

امروزه در روشهای نوین تدریس محور اصلی یادگیرنده است و نقش یاد دهنده تسهیل و راهنمایی است.

موضوع تحقیق حاضر بر روی بهبود فرایند یاد دهی و یادگیری و تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی می باشد. با توجه به اینکه میزان یادگیری دانش آموزان به گفته های معلم در سنین مختلف تحصیلی از 20 دقیقه تجاوز نمی کند بنابراین بهتر است که در آموزش از روشهایی استفاده شود که کارآیی بیشتر و بهتر داشته باشد.

دانشمندان بسیاری در زمینه روشهای فعال تدریس تحقیقاتی انجام داده اند از جمله : سقراط که نخستین کسی بود که به روش فعال تدریس توجه کرد. ژان ژاک روسو در آموزش و یادگیری به فعالیت فراگیرنده تأکید کرده است.

جان دیویی تأکید بسیاری بر تجربه فراگیرنده در جریان یادگیری دارد. به نظر دیویی وظیفه معلم راهنمایی فکری است.

ژان پیازه معتقد است وقتی دانش آموز فعال نباشد به صرف شنیدن سخن دیگران چیزی یاد نمی گیرد. جروم برونر ابداع کننده روش اکتشافی معتقد است قراردادن پاسخ مستقیم در اختیار دانش آموزان آنان را به کتاب و معلم متکی می کند.

روزن شاین متفکر تعلیم و تربیت می گوید : یاد دادن موفقیت آمیز از گفتار و رفتار یادگیرنده پدیدار می شود. گیچ و برلاینر در تحقیقی نشان داده اند که کیفیت یادگیری در روشهای تدریس فعال از جمله روشهای بحث گروهی بیشتر از روشهای غیر فعال مانند سخنرانی و تمرین و تکرار است و رابرت اسلوین نشان داد یادگیری مشارکتی باعث تغییرات مطلوب در شخصیت دانش آموزان می شود.

این پژوهش ، یک پژوهش کاربردی و اقدام پژوهی است که هدف عمده آن تغییر وضعیت موجود و تبدیل آن به وضعیت مطلوب است و نتیجه حاصل عینی و قابل اجرا است. رویکرد اقدام پژوهی به طور قطع در بهبود فرایند یاددهی- یادگیری مؤثر و مفید واقع می شود.

در این پژوهش الگوهای جدید تدریس از جمله الگوی خانواده اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته که در این الگو دانش آموزان با هم تشریک مساعی دارند(روش همیار معلم) و این موجب همبستگی آنها ایجاد احساسات مثبت نسبت به یکدیگر- تقسیم کار و افزایش اعتماد به نفس وعزت نفس در آنها خواهد شد.

نقش امکانات و تکنولوژی آموزش در فرایند یاد دهی و یادگیری بی تأثیر نیست و اینکه از طریق فناوری یادگیری الکترونیکی مانند رایانه های شخصی، سی دی ها، سایت های اینترنت می توان یادگیری را تسهیل نمود و موجبات ارتقای سطح علمی فراگیران را فراهم آورد.

بیان مسئله

توصیف وضعیت موجود

یکی از اصول هفتگانه آموزش و پرورش ، اصل فعالیت است. طبق این اصل شاگرد باید در جریان یادگیری، فعال باشد و خود با راهنمایی معلم به فراگیری بپردازد. مطلب درسی وقتی برای شاگرد به صورت مسئله یا مشکل درآمد و خود او سعی کرد آن را حل کند و مطالعات و تحقیقات ، آزمایشها و بحثهای لازم را انجام داد، آنگاه می توان گفت که در جریان یادگیری نقش مؤثری داشته و در واقع، مطلب مورد بحث را یاد گرفته است. یادگیری وقتی صورت می گیرد که شاگرد خود تجربه کند و در نتیجه تجربه در افکار، تمایلات و اعمال او ظاهر شود.

از سوی دیگر در شرایط امروز که وسعت اطلاعات موجود، با توانایی افراد در استفاده از آن همخوانی ندارد، معلم نباید به مثابه تنها مخزن دانش صرفاً به سخنرانی و انتقال اطلاعات بپردازد، بلکه باید در افزایش مهارت تفکر و استدلال شاگردان خود بکوشد و آنها را از مرحله حفظ کردن مطالب به مرحله تکفر سوق دهد و در یافتن راه حل مناسب که اساس یادگیری توأم با فکر است تعلیم دهد.

با توجه به آنچه بیان شد، معلم باید بکوشد در کلاس شرایطی به وجود آورد که در آن دانش آموزان یاد بگیرند و براساس آموخته های خویش عمل کنند. تدریس حرف زدن نیست، بلکه فرایندی بیرونی و شامل سلسله فعالیت هایی است که علم با اجرای آنها یادگیری را سرعت می بخشد. در این صورت شک نیست که آنان مطالب را بهتر و بیشتر یاد خواهند گرفت. وقتی دانش آموز در جریان یادگیری چشم، گوش ،زبان ،گفتارو دستها را به کار گیرد قطعاً بیشتر و بهتر یاد خواهد گرفت تا زمانیکه فقط گوش کند. میزان توجه دانش آموزان به گفته های معلم در سنین مختلف تحصیلی از 20 دقیقه تجاوز نمی کند و در بقیه زمان کلاس دانش آموزان به فعالیتهای دیگری مبادرت می ورزند.

درکشور ما سالانه مقادیر هنگفتی صرف آموزش در دوره های مختلف تحصیلی می شود و بهتر است که در آموزش از روشهایی استفاده شود که کارایی بیشتر و بهتر داشته باشند.

 

نتیجه گیری

در پژوهش حاضر به دنبال آن بودیم که عوامل مهم در بهبود فرایند یاد دهی و یادگیری را مورد بررسی قرار دهیم و آنگاه تأثیر این عوامل را در پیشرفت تحصیلی ارزیابی نماییم. مسائل پژوهش  ما عبارتند از اینکه آیا تکرار مطالب درسی یا استفاده از فناوری (IT) موجب افزایش یادگیری می شود؟ و آیا استفاده از وسایل کمک آموزشی یا داشتن هدف و انگیزه موجب پیشرفت تحصیلی خواهد شد؟ و اینکه دبیران به چه روشهایی مهارت دارند و برای تدریس از چه روشهایی استفاده می کنند ؟

برای اجرای این پژوهش پرسشنامه ای 5 سوالی بین 80 نفر از دانش آموزان دبیرستان شاهد شهید کلانتری ناحیه یک کرج که در کلاس دهم و یازدهم رشته ریاضی و تجربی و انسانی  مشغول به تحصیل بودند اجرا گردید.

درصد فراوانی در کلیه مراحل انجام کار نشان داد که:

77 % دانش آموزان عدم تخصص دبیر در رشته مربوطه را عاملی برای بی نظمی در کلاس می دانند.

75% دانش آموزان روش گروهی و تشریک مساعی را برای تدریس و یادگیری انتخاب می‌کنند. 

70 % دانش آموزان دادن اعتماد به نفس به دانش آموز را موجب ایجاد انگیزه می دانند.

66 % دانش آموزان داشتن هدف را مهم ترین عامل در پیشرفت تحصیلی می دانند.

60 % دانش آموزان فعالیت گروهی در کلاس را موجب افزایش یادگیری می دانند.

متفکر تعلیم و تربیت  روزن شاین می گوید: یاد دادن موفقیت آمیز از گفتار و رفتار یادگیرنده پدیدار
می شود. اگر دانش آموز موضوع یادگیری را آن طور هضم کند که معنی و مفهوم آن را به خودش، زندگیش ، شهرش، مردم و جامعه اش پیوند دهد، نه تنها مطلب را به گونه ای یاد می گیرد که هرگز فراموش نمی کند بلکه میزان علاقه اش به یادگیری بیشتر و بیشتر خواهد شد و به جستجوی اطلاعات
تازه تری خواهد رفت.

نقش هوش هفت گانه در یادگیری بی تأثیر نیست و هر انسان حداقل دارای هفت نوع هوش است که بعضی از این هوش ها در بعضی از دانش آموزان
قوی تر است.

براساس نظریه شناخت­گرایی نقش معلم، ایجاد فضای تسهیل کننده و نحوه ارتباط معلم و شاگرد دو جانبه و تعاملی می باشد.

در این پژوهش الگوهای جدید تدریس از جمله الگوی خانواده اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت که در این الگو دانش آموزان برای یادگیری اشتراک مساعی دارند و در گروه تقسیم کار می شود و این موجب همبستگی برای یادگیری اطلاعات و افزایش مهارتها خواهد شد.

علاوه بر آن تشریک مساعی موجب تعامل بین دانش آموزان شده و احساسات مثبت نسبت به یکدیگر پیدا می کنند و همچنین موجب افزایش عزت نفس آنها شده و انگیزه ی یادگیری را در دانش آموزان افزایش می دهد.

 

منابع

1- بروس جویس- مارشاویل- الگوهای جدید تدریس- ترجمه : دکتر محمدرضا بهرنگی، چاپ 1378 .

2- روسو، ژان ژاک 1371 ، آموزش و پرورش، مترجم منوچهر کیا، تهران گنجینه

3- سید طاهر الدینی، علی، پژوهش کاربردی در تعلیم و تربیت، تهران، آرمان رشد ، 1384 .

6- روشهای نوین تدریس، عباس خورشیدی، شهاب الدین غندالی، محمد حسین فهرجی، تهران ، 1380 .

7- راهبردهای یاددهی و یادگیری در کلاس درس، اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران ، چاپ اول، تابستان 1378 .

8- مجله تکنولوژی آموزشی، مهرماه 79- 1378 .

9- قورچیان، نادرقلی، فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش، تهران، 1384 ، نشر فراشناختی اندیشه .

10- مجله فرهنگیان بسیجی، سال ششم، شماره 17 ، زمستان 1387 .

 

 

به نام خدا

دانش آموز عزیز این تحقیق در مورد بررسی عوامل مهم در یادگیری و تأثیر این عوامل در پیشرفت تحصیلی شما می باشد. لطفاً به پرسشهای چهارگزینه ای توجه نموده و یکی را انتخاب نمایید.

1- چه عواملی موجب افزایش یادگیری شما می شود ؟‌

الف) تکرار مطالب درسی5                          ج) استفاده از فن آوری IT   5

ب) فعالیت گروهی در کلاس  5                   د) رفع اشکالات درسی توسط معلم 5

2- کدام یک از موارد زیر موجب ایجاد انگیزه در شما می شود ؟‌

الف) تشویق معلم در کلاس 5                            ج) آگاهی از نتیجه کار در هر مرحله از آموزش 5

ب) توجه به علایق دانش آموز در کلاس5            د) دادن اعتماد به نفس به دانش آموز 5

3- به نظر شما چه عواملی موجب ایجاد بی نظمی در کلاس می شود ؟

الف) عدم تخصص معلم در رشته مربوطه 5         ج) عدم توجه معلم به همه شاگردان 5

ب) عدم رعایت عدالت 5                                  د) روش تدریس معلم 5

4- کدام یک از موارد موجب پیشرفت تحصیلی در شما خواهد شد ؟

الف) برنامه ریزی 5                                      ج) داشتن انگیزه 5

ب) داشتن هدف 5                                                    د) داشتن وسایل کمک آموزشی 5

5- کدامیک از روشهای تدریس و یادگیری را انتخاب می کنید ؟

الف) روش فردی 5                                  ج) روش اجتماعی (گروهی ) 5

ب) روش رفتاری ( شرطی ) 5                       د) روش اطلاعات پردازی ( بارش فکری ) 5

 

 

[1]* دبیر ناحیه یک کرج

  • نازنین موفق

اخبار انجمن

 

  • برگزاری هفدهمین همایش انجمن

با یاری پروردگار یکتا، هفدهمین همایش سالیانه انجمن علمی-آموزشی معلمان تاریخ شهرستان­های استان تهران در روز پنج شنبه 15 آذر­ماه 1397، در سالن ولایت اداره کل آموزش و پرورش شهرستان­های استان تهران  برگزار خواهد شد. در این همایش، پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم و اجرای سرود ملی و نیز ارائه گزارش فعالیت­های انجام شده توسط خانم موفق رئیس انجمن، برنامه­هایی شامل سخنرانی دانشگاهیان، برگزاری مسابقه علمی، جلسه پرسش و پاسخ و برگزاری دوره ضمن خدمت نیز برای دبیران در نظر گرفته شده است.

 

  • بیست و نهمین سفر علمی-آموزشی انجمن

بیست و نهمین سفر علمی-آموزشی اعضای انجمن به مدت 4 روز در دی­ماه 1397، برنامه­ریزی شده است. امید است با لطف خداوند بزرگ، این سفر هم مانند بیست و هشت سفر گذشته با موفقیت انجام گیرد. همکاران گرامی که تمایل به شرکت در این سفر را دارند، هر چه زودتر، با توجه به محدودیت ظرفیت کاروان انجمن، نسبت به ثبت نام خود هم­زمان با برگزاری همایش انجمن اقدام نمایند.

 

  • برگزاری همایش سالیانه دانش آموزی انجمن

برگزاری همایش شاخه دانش­آموزی، برای اردیبهشت­ماه 1398 برنامه­ریزی شده است. همانند همایش­های گذشته، برنامه­های متنوعی شامل سخنرانی، مسابقه علمی دانش­آموزی، نمایشگاه دست­ساخته­ها و فعالیت های دانش­آموزان در نظر گرفته شده است.

 

  • انتشارات انجمن

توزیع هفدهمین شماره مجله آوای تاریخ در همایش انجمن و نیز انتشار هفدهمین شماره پیام نامه دانش آموزی در اردیبهشت ماه 1398 انجام می­گردد.

  • نازنین موفق

به نام آفریننده هستی

سخن سردبیر

«تلاش برای افزایش انگیزه دانش آموزان به درس تاریخ، همواره از اهداف انجمن می باشد.»

 

  • با نام و یاد پروردگار دانا و توانا، هفدهمین شماره مجله آوای تاریخ تقدیم اعضا و همکاران گرامی می­شود. با پشتوانه توجه و علاقه اعضای محترم و با وجود امکانات بسیار محدود، همواره کوشش شده است که فعالیت­های انجمن به گونه­ای مستمر ادامه داشته باشد.
  • تلاش برای افزایش انگیزه دانش آموزان به درس تاریخ، همواره از اهداف انجمن می باشد. از این رو، با به کارگیری روش های فعال و روزآمد تدریس تاریخ و توجه، پژوهش و بررسی بیشتر در مورد تدوین مناسب کتاب های درسی در جهت افزایش انگیزه دانش آموزان از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. ایجاد بستر لازم در راستای دستیابی به این مهم، رسالت آوای تاریخ است.
  • در دوران هفده سال فعالیت مستمر انجمن، با برگزاری همایش­های سالیانه، نمایشگاه و عرضه کتاب، انتشار مجله آوای تاریخ، برگزاری
    دوره­های ضمن خدمت برای دبیران عضو و نیز انجام بیست و هشت سفر علمی-آموزشی به استان های کشور و بازدید از آثار و سایت های تاریخی و همچنین انتشار پیام نامه دانش آموزی و برگزاری همایش­های دانش آموزی و مسابقات علمی-آموزشی برای آنان، کوشش شده است در راستای اهداف انجمن گام برداشته شود. این فعالیت ها، همواره با پشتیبانی، کمک و مشارکت اعضای محترم انجمن صورت گرفته است که از همه آنان تشکر می نمائیم.
  • انجمن از توجه و همکاری جناب آقای صیدلو مدیرکل محترم، جناب آقای سنجری معاونت محترم برنامه­ریزی و آموزش نیروی انسانی، جناب آقای شفیعی پور معاونت محترم آموزشی، جناب آقای شهبازبیگی معاونت توسعه و مدیریت پشتیبانی، جناب آقای سپهری رئیس اداره برنامه ریزی و جناب آقای سلیمانی کارشناس مسئول برنامه ریزی و آموزش نیروی انسانی و جناب آقای گلشن کارشناس مسئول دوره های آموزشی و جناب آقای بهشتی کارشناس ارتباط پردیس دانشگاهی، تشکر و قدردانی می کند.

همواره، مشتاق دریافت مقاله و پیشنهادات همکاران گرامی هستیم.

 

 

        نازنین موفق

  • نازنین موفق

سرپرسی سایکس مستشرق انگلیسی

سرپرسی مولسورث (مولزورت) سایکس، ایران شناس ، مستشرق، مورخ
ونویسندۀ انگلیسی است . که در 28 فوریه 1867م وشوال 1283 /9 اسفند 1245 هـ ش در
روستای برومیتون از کنتربوری به دنیا آمد وتنها پسر کشیش و یلیام سایکس که در ارتش
انجام وظیفه می کرد وهمسرش ماری مولزورت بود . او تحصیلات مقدماتی را در آموزشگاه رگبی
گذراند ودر کالج سلطنتی نظامی سندهورست به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.[1] وی پس
از کار در نظام وکسب چندین رتبه نظامی پستش به هندوستان افتاد از همان زمان چون
علاقه ی زیادی به دیدن کشور ایران داشت چندین بار ازایران وبلوچستان دیدن کرد وبه
آموختن زبان فارسی همت گماشت وتا حدی در این امر پیشرفت حاصل می نماید .در فاصله
زمانی که در هند بوده است بیشتر اوقات فراغت خود را به اکتشاف درکوه های کشمیر
ولاداخ گذراند. [2]

سایکس در سال 1893 به دستور دولت متبوع خودعازم ایران شد.
وی بعد از ورود به ایران شب ها وساعات بیکاری روز به فراگرفتن زبان فارسی می
پرداخته وپس از چندی کاملاً دراین زبان تسلط واحاطه حاصل می کند. [3]

سایکس دراکتبر 1894 کنسولگری انگلیس در کرمان را تاسیس می
نماید در حالیکه 27 سال داشت که پایگاهی دیده بانی در برابر حکومت روس ها به سوی
جنوب به شمار می رفت تاناظر رویدادها باشد ووقایع را به وزرات خارجه در هند گزارش
دهد. ودولت انگلستان به وی عنوان کنسول اعطا کرد. [4] در
همین سال هنگام جشن تولد ناصر الدین شاه به تهران می آید وبه حضور شاه می رسد خود
وی دراین باره می نویسد:

وزیر مختار بریتانیا نگارنده را حضور ناصرالدین شاه معرفی
می کند واو نیز راجع به نقاط دور دست کشور خود سوالات مفصلی از من نمود واز
توضیحات اینجانب اظهار مسرت وخوشوقتی کرده وگفت :

«اخباری که افسران انگلیسی دراختیار من می گذارند به مراتب
مفیدتر از اطلاعات مامورین ایران می باشد. »

سایکس یکسال بعد یعنی در سال 1895 میرشاهداد راهزن مسلح
بلوچ را که در سال 1891 سرگرد مویر انگلبی را مجروح کرده بود دستگیر وبه افسران
اعزامی حکومت هندوستان تسلیم می کند. در سال 1896 هنگام انعقاد کمیسیون سرحدی کلات
با هیئت نمایندگی انگلیس که به ریاست سرهنگ طوماس هلدیخ به ایران آمده بود شرکت می
نماید. [5]

سایکس در سال 1896 به تهران بازگشت وزمستان را در سفارت
انگلستان سپری کرد ودر این مدت به نوشتن گزارش خود دربارۀ ماموریت کارون اشتغال
داشت وبه مطالعه درمورد سیاست ایران پرداخت فرمانفرما درآن هنگام در تهران بود
وسایکس را به بسیاری از مقامات بلند پایه معرفی کرد.[6]

درفوریه 1897 هم هنگامیکه ابوالقاسم خان ناصر الملک برای اعلام سلطنت مظفر
الدین شاه به انگلستان می رود از طرف دولت بریتانیا مامور پذیرایی او می شود.[7]

ودراواخر اکتبر 1897 حکومت هند به سایکس دستور رسمی داد که ازبنادر خلیج فارس
بازدید کند و گزارشی درباره گستره زیان هایی که شیوع طاعون درهند به تجارت
انگلستان وهند وارد کرده بود به حکومت هند بدهد ودربارۀ تجدید نظر دربارۀ نرخ هایی
که شرکت تلگراف هند واروپا دریافت می کند اظهار نظر کند. [8]

در سال 1898 چون روسیه تزاری به افتتاح کنسولگری سیستان مبادرت می کند سایکس
نیز مامور تاسیس قنسولگری انگلیس می شود.[9] این
اقدام به خوبی بر انگلیسها آشکار کرد که جنوب شرقی ایران درانحصار ایشان نیست وکار
عمدۀ او در آنجا پاییدن همکار روسیش بود.[10]

درسال 1900 دولت بریتانیا با بوئرهای افریقای جنوبی واردجنگ شد. دراین زمان
سایکس به عنوان کنسول در کرمان انجام وظیفه می کرد او در پاییز 1900 تقاضای مرخصی
کرد و با آن موافقت شد. بنابراین به طور شخصی در جنگ های آفریقای جنوبی شرکت ودر
سال بعد به عنوان قهرمان زخم خورده به انگلستان رفت دراین سفر با ایولین سیتون
دختر سرهنگ بروس اوترم سیتون ازدواج کرد. که حاصل این ازدواج 6 فرزند بود.[11]

سرپرستی سایکس از 1905 تا 1913 سرکنسول انگلیس در خراسان بوده وماموریت او
درمشهد مقارن همان ایامی بوده است که روسیه تزاری ودولت انگلیس درنتیجه معاهده
منحوس 1907 وتعیین مناطق نفوذ در ایران ، با یکدیگر موافقت وهماهنگی داشته اند. [12]

در اواخر آوریل 1906 سایکس وخانواده اش مشهد را برای استفاده از سه ماه مرخصی
در انگلستان ترک نمودند عزیمت وی وخانواده اش از ایران سبب شد که از مشاهدۀ انقلاب
مشروطیت و حوادث آن دراین شهر محروم بماند. پس از قتل عام مردم مشهد توسط روس ها،
سایکس ترتیبی داد تا یک هنرمند ایرانی کاریکاتوری از این حادثه ترسیم کند که حاشیه
آن آراسته به ابیاتی حاکی از کشتار مردم بی گناه به دست روس ها بود. کاریکاتور به
هند فرستاده شد ودر روزنامه ها به چاپ رسید تا به مسلمانان هند نشان دهد که اگر
روزگاری تحت سلطۀ روس ها در آیند چه چیزی در انتظار آنها خواهد بود. [13]
انگلستان به سبب شرایط جدید جهانی و به منظور جلوگیری از قدرت ونفوذ آلمان در آسیا
بدون اطلاع ایران با روسیه توافق نامه 1907 را امضا کرد که به موجب این قرارداد
ایران به سه منطقه بی طرف، روسی و انگلیسی تقسیم می شود و به عقیده ایرانیان به
رسمیت شناختن اصول عمده ی کنوانسیون 1907 م /1325 هـ . ق ، انگلیس و روسیه به
عبارت دیگر تقسیم ایران به مناطق نفوذ روسیه و انگلستان بود. این نه تنها کنترل
سیاسی بلکه کنترل نظامی ایران را در برداشت و سپهدار ایران را به قید کامل بندگی
درآورده است و سایکس سرگرم تشکیل یک نیروی نظامی – پلیسی در کرمان وفارس بود. روسها دست اندر کار افزایش
تعداد افسران و افراد قزاق بودند وایرانیان دریافتند که کشورشان به تحت الحمایگی
انگلیس و روسیه درآمده است.[14]

سایکس در بیست ونهم مارس 1912 سالداتهای تزار ، گنبد مطهر حضرت رضا را بمباران
می کنند، سایکس درمشهد اقامت داشته ودر تاریخ ایران که بعدها تالیف نمود می نویسد:
چون نتوانستم از عملیات قزاق ها تزاری جلوگیری به عمل آورم . ناگزیر به این
اقدامات خشونت آمیز اعتراض نمودم. [15]

او در آغاز جنگ بین المللی اول فرماندار نظامی (سوت تامپتون) شد وسپس جزء لشکر
لاهور در فرانسه ماموریت یافت . در 1915 م به سرکنسولگری ترکستان چین تعیین شد، در
اثنای همین ماموریت بود که در ژانویه 1916 م /ربیع الاول 1334 به او دستور داده شد
که بی درنگ روانه دهلی گردد.[16] او
در دهلی به فرماندهی پلیس جنوب ایران منصوب گردید و بلافاصله عازم ایران شد .
کریستوفر سایکس  در کتاب «واسموس یا لارنس آلمانی»
دربارۀ چگونگی واهداف این ماموریت می نویسد:« سرپرسی سایکس مامور بود که نظم
وانضباط را در قوه جدید التاسیس از هرجهت تقویت کند تا افراد پلیس جنوب ماموریت
های محوله را بی چون وچرا به نحو احسن انجام دهند شاید بعضی باور نکنند که سایکس
برای انجام ماموریت فقط به سه نفر انگلیسی وبیست و پنج سوار هندی روانه ایران شد
واسلحه ومهمات او تنها عبارت از یک عراده توپ کوهستانی ویک دستگاه توپ مسلسل بوده
است. سایکس در16 مارس1916میلادی (6 ذیقعده 1335 ) در بندرعباس پای به خشکی نهاد و
هدف از این ماموریت به گفته ی خود سایکس ایجاد نیرویی بود از افراد محلی به منظور
احیای نظم و قانون در خدمت منافع روس و انگلستان.[17] ودر
ظرف بیست وچهار ساعت، پنجاه و سه تن سرباز استخدام نموده بلافاصله با تشریفات خاصی
پرچم اداره پلیس جنوب را به اهتزاز در می آورد وهمین که اسلحه و مهمات به اندازه
کافی تامین می شود یک تیپ در کرمان ویک تیپ در فارس و یک هنگ در بندرعباس مستقر می
سازد.[18]

درزمان نخست وزیر وثوق الدوله ژنرال سرپرسی سایکس فرمانده پلیس جنوب توانست در
عرض هشت ماه کرمان و سیستان و بلوچستان وتقریبا کلیه نواحی جنوب ایران را از وجود
عناصر آلمانی پاک ومجدداً تحت نفوذ بریتانیا در آورد . در سپتامبر 1916 به نیروهای
قزاق ژنرال باراتوف که اصفهان را تصرف کرده بودند بپیوندد بعد از شکست عشایر
تنگستانی وتصرف کامل ایالت فارس در ماههای اکتبر ونوامبر 1916 ژنرال سایکس به
اتفاق عبد الحسین فرمانفرما والی آن ایالت وارد شیراز شد ونیروی ژندارمری فارس را
که آخرین هسته مقاومت در جنوب را تشکیل می داد خلع سلاح کرد. در 21 مارس 1917
نیروی پلیس جنوب از طرف وثوق الدوله نخست وزیر طرفدار انگلیس به طور پنهانی به رسمیت
شناخته شد .[19]

پلیس جنوب وتشکیلات آن در ذهن ایرانیان وطن دوست وملی نشانی آشکار از خلق وخوی
استعماری انگلستان بود تا جائیکه در آن زمان فریاد روزنامه های ایران از دست
انگلیسها بلند است.

 

انگیزه های سایکس
در تالیف تاریخ ایران

 هر
چند در اغلب آثاری که از سرپرسی سایکس نام برده شد، میتوان ردپایی از نوع نگاه او
درباره مردم ایران پیدا کرد ، اما مسلماً بینش تاریخی ویا تاریخ نگاری او بیشتر در
کتاب، تاریخ ایران وی تبلور یافته است. بدون تردید سایکس نیز مثل خیلی از
نویسندگان دیگر انگلیسی انگیز های مختلفی در نوشته های خود داشته است که دراین
قسمت سعی می شود از انگیزه ها و اهداف او در تالیف «تاریخ ایران» سخن گفته شود.

نخستین هدفی که خود سرپرسی سایکس در
تالیف کتاب مذکور مطرح می کند جبران خلافی است که در مدت یکصد سال اخیر از عدم
تدوین چنین کتابی به وجود آمده است. [20]

آنچه از محتوای مطالب کتاب او می توان
فهمید، انگیزه های گوناگونی است که به صورت آشکار وپنهان به آن ها اشاره شده است .

سرپرسی سایکس انگیزه نخست خود از تدوین
این کتاب را آگاهی بخشیدن به هم قطاران خویش که در ایران وکشورهای مجاور آن مشغول
خدمت بودند، می داند. البته به نظر می رسد که دراین هدف سایکس، دو دلیل توجیهی
مدنظر بوده است ، نخست این که مامورین دولت انگلیس با آگاهی وشناخت کافی از موقعیت
جغرافیایی ، تاریخی، فرهنگی ودینی منطقه بهتر می توانستند به ماموریت خود جامه عمل
بپوشانند، دوم این که سایکس در مطالعات گسترده خود به این نتیجه رسیده بود که
ایران در تاریخ گذشته خود(پیش وبعد از اسلام) در تحولات و روابط سیاسی ، تجاری
وفرهنگی کشور های آسیایی وحتی در کشورهای اروپایی(از طریق یونان وروم در پیش از
اسلام واز طریق جنگ های صلیبی بعد از اسلام) نفوذ وتاثیر قابل ملاحظه ای داشته است
. سایکس از این عقیده خود در کتابش به طور مکرر سخن گفته است «ایران در مدت چندین
قرن براحوال یونان ودولت روم و بالنتیجه براحوال اروپا تاثیر ونفوذ کلی داشته است»
«اروپاییان و آمریکاییان ... پی به تاثیر عمیقی بردند که ایران در تمدن وصنایع
وفنون ما در ادوار گذشته داشته است »

تقریبا اکثر کسانی که از سوی دولت انگلیس
به ماموریت های گوناگون سیاسی ، نظامی و یا فرهنگی به کشورهای دیگر اعزام می شدند،
برخود فرض وواجب می دانستند که از آن منطقه اطلاعات وسیع ، عمیق ودقیقی برای دولت
خود دردرجه اول وبرای مردم انگلیس دردرجه دوم در قالب کتاب ، گزارش ، سیاحت نامه
وغیره ارسال نمایند. مهم ترین هدف این قضیه ایجاد انگیزه ورغبت زاید الوصف جهت
حضور دولت ومردم انگلیس در منطقه مورد نظر که با آگاهی و شناخت کافی توام باشد ،
بود، به تعبیر دیگر، استعمار آگاهانه هدف وانگیزه اصلی آن مکتوبات به حساب می آمد.

سرپرسی سایکس که به دولت خود وفادار وبه
مردم خود عشق می ورزید وآن ها را هادی افکار عمومی جهان میدانست ، انگیزه دیگر خود
را که مهم تر از اهداف اولی است چنین بیان می کند که بدون اطلاع از افکار واندیشه
های تاریخی ، مذهبی، سیاسی واجتماعی آنها نمی توان به طور صحیح ومتقن در خصوص آن
مردم قضاوت کرد . ایشان اظهار امیدواری می کند که این کتاب برای دولت ومردم انگلیس
در این خصوص مثمر ثمر باشد « امیدوارم نتیجه زحماتم برای دولتی که در خدمت او عمر
می گذرانم مفید فایده بوده و به جهت هموطنانی که افکار عامه را ارشاد می کنند نیز
مثمر ثمر شود، چه بدون معلومات تاریخی عقاید و اظهارات ایشان مبنا و ماخذ صحیح
متقن نمی تواندداشته باشد.

انگیزۀ دیگری که سایکس از تالیف کتاب
تاریخ ایران خود مطرح می کند، کمک به ایرانیان جهت شناخت تاریخ با عظمت وباشوکت
گذشته خودشان است . هرچند سایکس این انگیزه خود را در مقدمه چاپ اول ودوم کتاب در
درجه سوم قرار داده است ، اما در مقدمۀ چاپ سوم رویه خویش را تغییر داده واعلام
داشته که امیدوارم این کتاب در درجه اول برای ملت ایران همان ملتی که لذیذترین
ایام وبا نشاط ترین سال های زندگانی خود را در میان آنها به سر برده ام مفید و سودمند
افتد آنگاه به اروپاییان وامریکاییان کمک نماید تا پی به تاثیر عمیقی برند که
ایران در تمدن وصنایع وفنون ما در ادوار گذشته داشته است.[21]

سرپرسی سایکس کوشش جدی داشته که در تدوین
و تالیف این کتاب خود را بی طرف شناسانده و حقیقت جوی و راستگو جلوه دهد ولی عقیدۀ
ما در بعضی قسمتها به خطا رفته و دچار اشتباهات شده است.[22]

هیچ دولتی به قدر دولت ایران از جنگ بزرگ
خسارت و زیان ندیده وهیچ دولتی هم مثل دولت مشارالیها برای حفاظت سرحدات وحمایت
رعایای خود اینقدر خونسردی و بیکفایتی به خرج نداد. نگارنده سعی دارد که این نکته
را روشن سازد که صدای پای سپاهیان جنگ دراکثر ولایات ایران بلند شده و سکنه این
مملکت درنتیجه عدم لیاقت اولیای دولت برای حفظ بیطرفی علنی خود لطمات و خسارات فوق
العادی دیدند.[23]

سایکس هیچ گاه از ستایش مردم، ادبیات
وهنر ایران دست نکشید در هیچ یک از نوشته هایش، اعم از خصوصی ویا عمومی ، هرگز
ایرانیان را مورد انتقاد و تحقیر قرار نداد . زمانی که ایران برای عامۀ انگلیسیان
ناشناسی بودنه کنفرانسهای متعددی دربارۀ تمدن باستانی آن کشور داد ونبوغ ذاتی
ایرانیان را ستود و اغلب این نظریه را تکرار کرد که به رغم رشوه وفساد وحشتناکی که
درایران حکمفرماست وحکومت جدید ایران سعی در ریشه کن کردن آن دارد. و به رغم نبود
آموزش و پیشرفت به شکل احداث جاده ها وراه آهن ، ایرانیان را ظریف ترین وبا
استعدادترین قوم در آسیای غربی می داند.[24]

سایکس می نویسد: « در هیچ نقطه ای از
جهان با ما به این خوبی رفتار نمی شود وبه عقیدۀ من ابنوه دشنامهایی که سیاحان
اروپایی که هرگز زبان ایرانیان را نیاموخته اند نثار آنها می کنند اصولا بی اساس
است ولی این را بعد از ملاقاتش با مرشدی در ماهان که از دراویش نعمت اللهی ونیز
درویشی که در نائین بوده می نویسد وبراو تاثیر گذاشته و سایکس عرفان ایران را
عالیترین محصول فرهنگ ایران می دانسته است.[25]

سایکس در نظنز چند قطعه کاشی متعلق به یک
مسجد قرن چهاردهم خرید که بعدها آنها را به موزۀ ویکتوریا و آلبرت هدیه کرد. [26]

سایکس به هنگام ورود به ایران چون همسری
نداشت به همراه خواهرش اِلا خواهش کرد با او همراه شود وادارۀ خانه ی او را برعهده
بگیرد اِلا و اِتل از جمله نخستین زنانی بودند که در سال 1882 به دانشگاه آکسفورد
رفتند وفارغ التحصیل شد بعدها اِلا تجربه های خود را در  کتابی تحت عنوان سفر در سرتا سر ایران شرح داده
. [27]

 

الف ) اظهار نظرهای مثبت سایکس در
مورد ایران

نخستین نکته ای که در اظهار نظرهای مثبت سایکس قابل طرح است
، این است که او همۀ تهمت های ناروایی که بسیاری از سیاحان اروپایی برای ایرانی ها
زده اند را رد می کند وسخنان آن ها را به دور از انصاف و عاری از حقیقت می داند.
به اعتقاد سایکس برخی از تهمت ها ازعدم آشنایی گویندگان آن ها با زبان مردم ایران
نشات می گرفت . او ایرانی ها را به طور کلی مودب ، متعارف و درعین حال ظریف وبذله
گو وحاضر جواب می شمارد.

او در تایید این گفته خود به سخن ایران شناس دیگری به نام
«کولونی» که از نظر وی صلاحیت کامل برای اظهار نظر در این مورد به خصوص را دارد،
استناد می کند:«مردم ایران از فرانسوی ها مودب ترند ودرعین حال در بذله گویی ومزاح
نیز برآن ها برتری دارند» سایکس این گونه صفات ایرانی ها را نیز با صفاتی چون ادب،
تواضع، نشاط و سرزندگی نژاد لاتین بی شباهت نمی داند.

به اعتقاد او اروپایی ها خیلی از آداب ورسوم خود را
ازایرانی ها آموخته اند که از آن جمله رسم استقبال وپیشواز است . او چنین رسم خوبی
را به هنگام نزدیک شدن خویش به شهر کرمان عملا مشاهده کرده واز آن تمجید کرده است.

شخصیت سیاسی واجتماعی ایرانیان از دیگر مواردی است که مورد
تحسین وتمجیدسایکس قرار گرفته است . به نظر او مردم ایران دارای شم سیاسی قابل
تحسینی هستند ومسایل سیاسی را با واقع بینی تجزیه و تحلیل می کنند او در این رابطه
مثلا به جریان اعطای امتیاز رویتر (1872م/1288ق) اشاره می کند وشم سیاسی مردم
ایران در مخالفت با امتیاز نامۀ مذکور را می ستاید وبه آن ها حق می دهد که به
مبارزه با آن برخیزند.

سایکس معتقد است که ایرانیان با وجود مشکلات باز از با
استعداد ترین ومترقی ترین ملل آسیای غربی به شمار می روند ونبوغ خود را هنگام
مهاجرت به سایر کشورها عملا به اثبات می رسانند (همان 451-450) او می گوید: من فکر
می کنم ایرانیان در فطانت و ذکاوت سیاسی بسیار برجسته و قابل ملاحظه اند.

سرپرسی سایکس که مدت ها با عشایر و اقوام صحراگرد ایران حشر
ونشر داشته وبه روحیات آن ها آشنا بوده است در خصوص آن ها می نویسد: «آزادی زنان
وروح پر شهامت و زنده دلی وسلامت وتندرستی مردان از خصایص عشایر ایران است ....
روی هم رفته جنبه های خوب و پسندیده آن ها برنواقصشان برتری ورجحان دارد. [28]

سرپرسی سایکس در شرح احوال ایرانیان قدیم اخلاق ملی ما را
ستوده ودریک مورد چنین می نویسد مهمان نواز و کریم وبخشنده وبلند نظر بوده اند. در
باب صنایع و فنون خاصه هنرهای زیبا او ذوق وابتکار ونبوغ صنعتی ما را اعتراف وخاطر
نشان نموده که ایران در تمدن وصنایع وفنون اروپا در ادوار گذشته تاثیر عمیق داشته
است ونیز مشاهیر رجال ومفاخر وبزرگان ما را با کلماتی که حاکی از وسعت نظر و روح
محبت ستوده و عظمت وبزرگواری تصدیق می کند.[29]

ونیز در جایی دیگر می گوید عقیدۀ شخصی من اینست که محمد(ص)
در میان مشاهیر عالم با همه ضعف نقائص بشری بزرگترین انسانی که با یک مرام عالی
تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بت پرستی را از ریشه منهدم ساخته و به جای
آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد . خدمت وافر نمایانی که از این راه به نوع بشر
نموده خدمتی است که من آنرا ستایش نموده و سر تعظیم فرو می آورم. [30]

 

ب) اظهار نظرهای منفی سایکس در مورد
ایرانیان

به رغم تعریف و تمجیدهای فوق العاده سایکس از ایرانی ها،
ایرانیان همیشه قادر نیستند که بین سفسطه ، ومغالطه وحقیقت موضوع فرق بگذارند. در
جای دیگر می گوید ایرانی«آنقدر خوش باور» است که هر ناممکنی را باور می کند، ویا
می نویسد « در ایران غیر ممکن است که بتوان از وقوع واقعات آینده به واسطه پیش
بینی جلوگیری نمود، همچنین ایرانیان فاقد «روح جنگی اند»

سایکس که در قسمت پیشینی ، ازایلات و عشایر تعریف کرده بود،
در بخوبی از موارد نیز آن ها را مانع اصلی پیشرفت وترقی ایران می شمارد، او دراین
رابطه به حملات عشایر به تاسیس خط تلگراف اشاره کرده و از آن ها بد می گوید. ویا
پس از جنگ جهانی اول او وقتی برکتاب «تاریخ ایران» خود مقدمه دومی اضافه می کند از
امنیت و آرامشی که درایران پیدا شده چنین سخن می گوید:«... ونیز درنتیجه مغلوب شدن
ایلات غارت گر جنوب دوباره امنیت و آرامش در آن حدود برقرار گردیده ...»

سایکس سیاست دولت روسیه در ایران در بین سال های 1907-1914
م را سیاست دخالت جویانه ، غارتگرانه وبحران آفرین معرفی می کند. ودر بسیاری از
حوادث 1324-1331 تاریخ معاصر ایران، روسیه را عامل ومقصر اصلی دانسته است . به
عنوان مثال او شکست گفتگوی نمایندگان ایران با سندیکای بین المللی برای وام گیری ،
دردورۀ مشروطیت دوم را به علت فشار روسیه برایران برای گرفتن وام از انگلستان
وروسیه به حساب آورده است . یا تنفر ایرانیان از سیاست انگلیس را نیز تنها به حساب
همکاری این دولت با روسیه گذاشته است به نظر سایکس در ماجرای اولتیماتوم ذیقعده
1329 ه ق به دولت ایران، تنها روسیه مقصر بوده است او در مقایسه بین هدف غایی روسیه
وانگلستان چنین قضاوت می کند :دریک کلمه، هدف روسیه بلع و هدف انگلیس حفظ استقلال
ایران بود همچنین سایکس وقتی ازاصلاحات دوره رضا شاه سخن می گوید آن را گامی بزرگ
و در رهایی ایران از کاپیتولاسیون روسیه می شمارد «ایران از زیر بار کاپیتولاسیون
منفور که درست از یکصدسال پیش از روسیه تحمیل شده بود شانه خالی کرده وخود را
رهایی بخشیده است ، پیمان ها وقراردادها روی شرایط ومواد متقابله با دول اروپا
بسته است. [31]

سرپرسی سایکس منشا بسیاری از اصلاحات سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی وفرهنگی ونیز تنویر افکار عمومی وبیداری ایرانیان در تاریخ معاصر را معلول
علل گوناگونی مطرح نموده که همه آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم به انگلستان بر
می گردد. به اعتقاد وی عواملی چون تاسیس خطوط تلگراف که اساساً به دست مامورین
انگلیسی اداره می شد، جان فشانی های مبلغین مذهبی انگلیسی وآمریکایی که تعلیم وتربیت
هزاران تن از جوانان دختر و پسر ایرانی را برعهده داشتند ونیز اخلاق حسنه وکمک های
نوع دوستانۀ آنها نسبت به توده های ایران، تاسیس دارالفنون توسط ناصر الدین شاه که
اکثر معلمین آن را اروپایی ها تشکیل می دادند وهمچنین هیات های نظامی ونفوذ
کارمندان بانک و کنسولگری انگلیسی در روشن ساختن افکار عمومی ایران نقش بسیار مهم
وتعیین کننده ای داشته است .سایکس نه تنها سرمنشا نهضت مشروطیت ایران را به
انگلیسی ها نسبت می دهد بلکه اعطای مشروطیت به مردم ایران را نیز از کشور خود
دانسته و می گوید : دراین موقع (هنگام تقاضای عزل عین الدوله ) بود که یک عده از
ایرانیان اروپا رفته به تدریج فکر حکومت مشروطه را ترویج و به تدریج آن را تقویت
نمودند. ایشان می گوید مردم از سفارت انگلیس تقاضای تحصن در آن سفارت را نمودند.
سفارت نیز با تحصن آنها موافقت کرد سایکس در ادامه می نویسد: شاید عده محدودی از
ایرانیان مفهوم مشروطه را درک می نمودند هنگام مشروطیت یک نفر ایرانی یک افسر
انگلیسی را ملامت کرده بود که« ماه سه روز تمام بست نشسته ایم و شما هنوز به ما
مشروطه را نداده اید وی سپس به جریان فرمان مشروطه وخاتمه غائله چنین اشاره می کند
مردم تا مدتی حاضر به مذاکره مستقیم با دولت نمی شدند تا این که آخر الامر درنتیجه
اقدامات سفارت انگلیس باب مذاکره باز ودستخط مشروطیت تهیه ومورد قبول مردم واقع
شد. «فرمان مشروطیت در سفارت انگلیس برای مردم به صدای بلند خوانده شد و با شور و
با شوق وشعف فراوان استقبال گردیده سپس باغ سفارت تخلیه شد» [32]

سایکس که به مدت 25 سال در کشور ایران به سیر وسیاحت
پرداخته ودارای مناصب عالی نظامی وسیاسی بوده وبا طبقات مختلفی چون حکام
سیاستمداران ، نظامیان ، ثروتمندان وخوانین وحتی مردم معمولی درارتباط بوده اوضاع
و احوال کشور را نزدیک مشاهده کرده است می نویسد: «برای من واضح است تا وقتی که
طبقات عالی جامعه ایران خود را اصلاح نکنند ومثل دیگر کشور آسیایی یعنی ژاپن از
امتیازات خوددست نکشند ترقی حقیقی نصیب ایران نخواهد شد . مثل ترکی است که می
گویند «ماهی از سر می گندد، بنابراین تا مادامی که اشراف ایران از غارت هموطنان
خود دست برندارند ونخواهند که از ثمره آن روستا بر روستا به ثروت خود بیافزایند،
تا مادامی که دسته های کثیر نوکرهای بیکاره خود را از خدمت نرانند وخودشان با
امانت ودرستی برای اعتلا ایران به کار نپردازند ، محققان روزگاری تیره در پیش
دارند» درجای دیگر می گوید«بی عدالتی وحشت زا و رشوه و ارتشا محاکم دولتی مانند
محاکم مذهبی است وتا زمانی که این اصطبل های اوژین (مقصود محاکم دوره قاجاریه) پاک
نشده هیچ امیدی برای اصلاحات داخلی ایران نمی توان داشت .

سایکس در بخش مربوط به تاریخ معاصر ، بیشتر ایرانیان را
فاسد، زورگو ، چاپلوس ، دزد ، رشوه گیر، چپاول گر معرفی می کند چنانچه وقتی
اسماعیل خان صولت الدوله را که در مقطعی از جنگ جهانی به مبارزه با پلیس جنوب
برخاست، نمونه کامل یک بادیه نشین یعنی غیر قابل اطمینان ، کینه جو، بدگمان و
دارای اخلاق بچه گانه معرفی می کند.[33]و
بازرگانان کرمانی را کندذهن وکودن معرفی می کند.[34]

شیخ حسین خان  چاه
کوتاهی از رهبران حرکت ضد انگلیسی عشایر جنوب (راهزن) معرفی می کند[35]
روحانیون شیراز، که در دورۀ جنگ بر ضد انگلیسیها فتوی صادر کرده وبخشی شیرازیها
ونیروهای عشایری را برآنان شوراندند «ملاهای خشک ومتعصب » نام می گیرند. [36]

سفرنامه سایکس از چند لحاظ قابل کمال توجه می باشد . نخست
از آنرو که مولف اوضاع تاریخی وجغرافیایی هر نقطه را با منتهای دقت مطالعه و ضبط
نموده وضمن اظهار عقیده نسبت به اوضاع اجتماعی ، مثل سایر جهانگردان بیگانه گرد
اغراض آلوده به سموم عداوت ودشمنی وتهمت و افترا نگردیده .

دوم : چون زبان فارسی را خوب می دانسته شخصاً با مردم تماس
گرفته و از وی کتب وتواریخ قدیم و سیاحت نامه های جهانگردان سابق اوضاع جغرافیایی
وتاریخی هر نقطه را پژوهش وسفرنامه خود را تالیف نموده است ونیز در پایان همین
کتاب می نویسد وگفتۀ رالینسون را که می گوید:

هیچ یک از ملل این قاره بزرگ در تیزهوشی وبلند فکری به پای
ایرانیان نمی رسند تائید نمود و پیشرفت ایرانیان را آرزو کرده است. [37]

ونیز سرچارلزمک گریگور هم که مدتها در نواحی شرقی اران به
تحقیق و مطالعه اشتغال داشته نظریه سرپرسی سایکس و سرهنری رالینسون را تائید می
کند.[38]

 


 

 

انگیزه های مثبت سایکس در سفرنامه ی
سایکس

1-   
سایکس را
می توان پرکارترین مامور انگلیسی در بلوچستان دانسته او چهار بار به بلوچستان سفر
کرده و از بخش های مختلف آن بازدید کرده و گزارش های مربوط به بلوچستان بیش از
مناطق دیگر است.

2-   
سایکس از
هر طریق به کسب اطلاعات درمورد بلوچستان پرداخته است برای این منظور از تمام قله
های مرتفع بلوچستان بالا رفته و برای کسب اطلاعات صحیح با ساکنان مناطق نقشه  دوستی ریخته وازاین راه توانسته اطلاعات جالب
ومحرمانه ای بدست آورد.

انگیزه های منفی سایکس درباره ی سفرنامه

1-   
سایکس به
تاریخ سفر خود اشاره نکرده و فقط به شرح وقایع پرداخته است .

2-   
قضاوت های
سایکس دربارۀ مردم منطقه گاهی برپایۀ همکاری با او بوده که با القاب نیک یاد می
کند وبا مخالفان سیاست انگلستان گاهی به درشتی سخن می گوید.

3-   
لحن بیان
سایکس در سراسر کتاب توجیه گرایانه وجانبدارانه است واین ناشی از ماموریت سیاسی وی
بوده است .

4-   
سایکس به
بیان تفاوت مردم بلوچستان با دیگر مردم ایران تاکید می کند و شاید بتوان گفت که
زمینه ساز جدایی بلوچستان از ایران بوده است. [39]

 

سفرها و تالیفات سرپرسی سایکس

سرپرسی سایکس درطول حیات خود  مجموعا شش بار به ایران مسافرت کرد. چهار مورد از آن ها از ژانویه سال 1893 تا
1901 رجب 1310تا 1318 بود او در این مدت هشت سال در نقاط مختلف ایران به سیر
وسیاحت پرداخت واطلاعات مفصل ومتنوع وشناخت دقیق وعمیقی از مردم ایران ومحیط زیست
آنها پیدا کرد.

سایکس تا دسامبر 1918 م / ربیع الاول 1337 درایران بود وبعد از آن تاریخ برای
گذراندن دورۀ بازنشستگی به انگلستان مراجعت کرد ودولت مردان بریتانیا از او نه
تنها به لحاظ مسئولیت های سیاسی ونظامی بلکه به جهت تالیفات متعدد ومتنوع مربوط به
تاریخ وجغرافیایی ایران ویا سایر ممالک شرقی قدردانی کرده واو را یکی از برجسته
ترین محققان ودانشمندان عصر اخیر به حساب آورده اند و به همین علت به سمت منشی
افتخاری انجمن آسیای مرکزی انتخاب شد. [40]

درتاریخ سیای دوره اخیر ایران وانگلسیس ژنرال سرپرسی سایکس دارای شخصیت مهمی
است ومقامات بریتانیا گذشته از خدمات نظامی ، نامبرده را به واسطه تالیفات عدیده
راجع به ایران وسایر ممالک شرقی یکی از برجسته ترین محققین ودانشمندان عصر اخیر می
دانند علاوه بر نشانها ومدالهایی که که سایکس در طی خدمات نظامی دریافت کرد ،
سازمان های مختلف علمی وادبی انگلستان نیز اقدامات او را پیرامون تحقیقات تاریخی و
جغرافیایی با اهداء نشان ها و مدال های مختلف تقدیر و ستایش نمودند، که برخی از
مدال های مزبور عبارتند از : مدال نقره، در سال 1897/1215 ق توسط انجمن هنرهای
زیبا، مدال علمی طلا، بعد از تالیف کتاب تاریخ اکتشافات عالم توسط انجمن عملی
امپراتوری، مدال علمی طلا، در سال 1902م/1319 ق . بعد از تالیف کتاب ده هزار میل
در ایران، توسط انجمن جغرافیایی همایونی.

از سرپرسی سایکس آثار متعددی باقی مانده است که برخی از آنها به زبان فارسی
ترجمه شده و برخی ترجمه نگردیده است . دراین جا به تعدادی از تالیفات او اشاره می
شود:

1)       
تاریخ مختصر ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، اصفهان، 1312 ش .

2)       
تاریخ مفصل ایران 2 جلد، ترجمه محمد فخر داعی گیلانی که
تاکنون سه بار در تهران به چاپ رسیده است .

3)       
ده هزار میل در ایران یا داستان هشت سال اقامت درایران یا
سفرنامه ژنرال سایکس ، ترجمه حسین سعادت نوری، 1363 ش. این همان کتابی است که از
سوی سایکس به لرد کرزن نایب السلطنه وقت هندوستان تقدیم شده بود که در سال 1902
درلندن انتشار یافته است.

4)       
تاریخ کرمان: در واقع خلاصه دو فصل از همان کتاب ده هزار
میل در ایران است که توسط نصرالله خان نواب شیرازی مترجم کنسولگری انگلیس در کرمان
ترجمه وبه وسیله افضل الملک روحی کرمانی تصحیح وبه سعی واهتمام ابوتراب بن موسی
ملقب به مستعان الملک دراول محرم سال 1322 قمری با چاپ سنگی به صورت جزوه درهفتاد
و هشت صفحه کوچک در کرمان چاپ شده است .

5)       
کشاورزی در خراسان: در سال 1910 م/1328 توسط دولت هندوستان
منتشر شده است.

6)       
افتخار عالم تشیع: که درحقیقت شرح مشاهدات سایکس همراه با
خان بهادر احمد خان است که در سال 1910 م /1328 انتشار یافته ودر سال 1373 ه ش
توسط مصطفی موسوی (زنجانی) ترجمه شده است.

7)       
قبایل اکراد در امپراطوری عثمانی، 1908 م /1325 ق

8)       
آلات طرب در خراسان 1909 م/1326 ق

9)       
تاریخ خراسان (مجله جمعیت پادشاهی آسیایی) 1910 م/1328 ق

10)  
تاریخ خلفای عثمانی : در سال 1915 م/1333 ق

11)  
واحه ها وصحاری آسیای مرکزی 1920 م/1338 ق

12)  
زندگی سرمورتیمر دوراند 1926م/1344ق

13)  
تاریخ اکتشافات عالم

14)  
تحقیقی در خصوص سرزمین چین: 1936 م /1354ق

15)  
تاریخ افغانستان : 1940م/1358 ق[41]

 

این شخصیت باهوش وعجیب ودوست داشتنی را
که جاذبه او درخاطره ی آنهائی که او را می شناختند باقی مانده وهنوز تنگستانی ها و
دشتی ها با علاقه وتحسین از او یاد می کنند.[42]

سرپرسی سایکس سرانجام در تاریخ یازدهم
ژوئن 1945 م. مطابق با بیست ویکم خرداد 1324 در سن 78 سالگی در لندن دار دنیا را
وداع گفت.[43]

جمعاً شش بار به ایران مسافرت کرده از
تاریخ ژانویه 1893 تا ژانویه 1901 سایکس مجموعاً چهار بار به یران آمده وهشت سال
در نقاط مختلف مملکت ما به سیر وسیاحت اشتغال داشته است.

1-      
اولین مسافرت سایکس بیش از 5 ماه طول کشیده خط سیر وی در
این سفر عبارت است : باکو – بندر گز – مشهد- گناباد- شهداد- کرمان- شیراز-
بوشهر – بندر لنگه – بندر عباس – مسقط – گوادر- کراچی.

2-      
دومین مسافرت نامبرده از اکتبر 1893 تا ژوئن 1894 در مدت
هفت ماه ادامه داشته وابتدا از کراچی عازم گوادر شده وسپس به ترتیب از نقاط چابهار
– عقدا – نائین – اردستان – کاشان – قم – تهران – قزوین – رشت – بندر پهلوی گذشته و از راه باکو از طریق پطرفسک – مسکو- برلین به لندن رفته ومجدداً از طریق اسلامبول وباکو
به بندر پهلوی مراجعت نموده است .

3-      
سومین مسافرت سایکس سه سال یعنی ازدسامبر 1894 تا مارس 1897
ادامه داشته ودراین سفر خط سیر وی عبارت بوده است از: بندر پهلوی – تهران – قم – کاشان – تفت- یزد – رباط – باغین – کرمان – بم- فهرج – کوهک- کویته – کراچی – بحرین- بوشهر- خرمشهر- بصره- خرمشهر- اهواز- شوشتر – خرمشهر- بوشهر – بحرین – لنگه – بندر عباس- مسقط – کراچی – سایکس از کراچی از طریق مصر، آتن واسلامبول عازم تهران شده وپس از راه رشت
وبندر پهلوی به بوداپست واز آنجا پس از گذشتن از مونیخ و پاریس به لندن رفته است .

4-      
چهارمین سفر سایکس که چهار سال به طول انجامید از نوامبر
1897 آغاز

 

  • نازنین موفق

شانزدهمین همایش انجمن علمی ،اموزشی تاریخ روز یکشنبه مورخ 96/9/19 به میزبانی کارشناسی تکنولوژی و گروه های اموزشی متوسطه در تالار فانوس شهر در منطقه اسلامشهر با حضور جناب اقای سیدلو مشاور مدیر کل اموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران و رئیس گروه ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران،جناب اقای نائینیان رئیس اداره تکنولوژی و گروه های اموزشی متوسطه اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران ، جناب آقای زرگوش کارشناس مسئول گروه اموزشی اداره کل، جناب آقای حبیبی پور مدیریت اموزش و پرورش اسلامشهر ،جناب اقای کریمیان کارشناس مسئول ارزیابی عملکرد و اداره آموزش پرورش  اسلامشهر ، جناب اقای اخوان معاون پرورشی اداره اموزش و پرورش منطقه اسلامشهر سرکار خانم موفق مسئول انجمن علمی آموزشی تاریخ ، سرکار خانم تقوایی استاد دانشگاه فرهنگیان و سخنران همایش ، جناب اقای امینه معاون آموزش و پرورش منطقه 17، جناب اقای صفر مسئول پشتیبانی آموزش و پرورش اسلامشهر ،خانم رمضانی،مسئول دبیرخانه تاریخ شهرستان های استان تهران جناب اقای عباس نژاد مسئول ضمن خدمت اداره کل ، در ساعت 9:15 با پذیرایی از همکاران و سپس با قرائت قران و سرود جمهوری اسلامی ایران جلسه آغاز گردید سپس جناب اقای حبیبی پور مدیریت محترم آموزش پرورش اسلامشهر سخنرانی در زمینه تاریخ داشتند اهم صحبتهای ایشان در مورد اهمیت تاریخ و مطالعه آن، و اینکه بالیدن به تاریخ اشتباه اسست و سبب ایستایی میشود ، افتخار به زبان شیرین فارسی ، افتخار به ایران و ایرانی بود.سپس سرکار خانم موفق دبیر انجمن علمی اموزشی تاریخ توضیحاتی در مورد همایش ، ساعت ضمن خدمت تعلق گرفته  و اهم مطالب مورد بحث اسشان در مورد سیاست و تاریخ ، اندیشه اسلامی پ تاریخ ، نظام سیاسی و اسلامی در منظر امام علی ع ، فلسفه نظام سیاسی غرب ، دورانهای اندیشه سیاسی غرب ، دوران نگرش فلسفه ، قرون وسطی ، دوران تاریخ معاصر و تقدیر و تشکر از برگزار کنندگان همایش و همچنین طرح سه سوال برای ضمن خدمت .

سپس سرکار خانم تقوایی استاد دانشگاه فرهنگیان سخنران همایش ،سخنرانی خود را با موضوع هنر در دوره مغول اغاز کردند ایشان در مورد نحوه حمله مغول به ایران و نحوه نابودی  کتابخانه ها و ... و به وجود امدن سیل مهاجرتها نقش بزرگان در هنر ، تاثیر پذیری فرهنگ ایران از مغول  ، انواع سکه های دوره مغول مورد بررسی قرار گرفت .همچنین در مورد اهمیت شناخت خط و امضاها در اثار فلزی اثر مغول ، مضمامین نوشتارهایی روی فلز  ، نمایش طاس مفرغی نقره کوب ، صحنه های نوازندگی بر روی اثار فلزی ، نمایش صحنه های نوازندگی ااز ساز های طبل و نای در سماع درویشان ، نمایش گوی اتصال نرده پنجره ضریح ، صحبت در مورد اهمیت شکار برای تفریح و تغزیه ، صحبت در مورد نگارگری مکتب شیراز همچنین در انتهای همایش از مدعوین محترم پذیرایی نهار  به عمل امد

  • نازنین موفق